نمایندگان مردم در شورای ملی به رخصتیهای زمستانی رفتند. این برنامه در حالی از اول ماه دلو آغاز شد که مردم منتظر اند تا چه وقتی نمایندگان شان از وضعیت زندگی، جامعه و مشکلات آنها آگاهی یافته و سری از محل سکونت و زندگی شان خواهند زد. حقیقت این است که عمر نمایندگی وکلای ولسی جرگه در راستای انجام مسوولیت آنها تعریف شده و باید تمام وقت شان در ایام کاری و رخصتی در راستای بهبود وضعیت زندگی مردم صرف شود. اما متأسفانه در بسیاری اوقات چنین نمیشود و نمایندگان به جای ارزیابی و تهیه گزارش از وضعیت مردم به سفر و سیاحت میروند.
به همین دلیل است که در ختم رخصتیهای زمستانی، مردم چشم به راه اند تا نمایندگان آنها با کدام انرژی و درک و دریافت از ضرورتهای اساسی کشور و مشکلات فراروی جامعه در خانه ملت جمع شده و به فعالیت دوباره خویش آغاز نمایند. پرسش مهم و بنیادی این است که اعضای شورای ملی تا چه اندازه خواهند توانست تا جایگاه و نقش حقوقی و قانونی شان را در میان قوای سهگانه نظام سیاسی حفظ نموده و در کلیت سیاست کشور فضای اعتماد و ثبات را حمایت و تقویت نمایند. واقعیت این است که وقتی سخن از جایگاه و نقش پارلمان در ساختار نظام سیاسی کشور به میان میآید و چگونگی آن مورد ارزیابی قرار میگیرد، کمترین نمره به اعضای شورای ملی داده میشود. زیرا مجموع تحلیلگران و حتا برخی از اعضای این شورا بدین باور هستند که نمایندگان مردم در به دست آوردن و یا حفظ چنان موقعیت و منزلتی بسیار ناکام بودهاند. اگر در این باره به صورت مبسوطتر و گستردهتر سخن گفته شود، اصل سخن این است که متأسفانه شورای ملی کشور در طی سالیان گذشته در حفظ جایگاه و نقش خود در میان سه قوه نظام سیاسی نه تنها موفقیتی نداشته است، بل در این باره سیر نزولی آن بسیار تکاندهنده و غیرقابل تصور بوده است.
تضعیف جایگاه و نقش پارلمان در انجام وظایف و در میان قوای سهگانه نظام معطوف به عدم انجام وظیفه قانونی خویش، یعنی طرح خواست مردم و نظارت بر اجرای قوانین در راستای صلاح و منفعت مردمی بوده است. نقد جدی که همیشه و در تمام فصلهای سال، به خصوص در ایام رخصتی اعضای شورای ملی بر عملکرد آنها وارد است، فراموش نمودن وظایف اصلی و قانونی آنها و نیز موضوعات عمده ملی و پرداختن به موضوعات فرعی و انحرافی است. این رویه هم در ایام رخصتی و هم به صورت مستقیم در طرح موضوعات انحرافی و هم در هنگام بحث بر سر موضوع اساسی و به صورت حاشیهرویهای بیجا نمایان شده است. به تعبیر دقیقتر “خانه ملت” به خاطر رویه نادرست یادشده نتوانسته که مرکز وفاق اجتماعی و سیاسی کشور قرار گیرد و در نهایت جایگاه شایسته و بایسته آن نیز زیر سوال قرار گرفته و کارنامهاش از درخشش افتاده است.
همچنان تداوم نارساییهای یاد شده از سویی سبب گردیده تا مسایل بسیار مهم در رسیدگی به قضایای ملی و وظایف نمایندگان، اولویتها و ضرورتها فراموش گردد. به معنای دیگر پرداختن به امور فرعی و از دست دادن اعتماد به نفس و استقلال رای نمایندگان سبب شده که ضرورتها و نیازمندیها و اولویتهای تعیینکننده به کلی فراموش گردد. کمترین آسیب از این بابت برای جامعه و کشور آن است که بسیاری از طرحها و موضوعات ملی که میتوانست در جهت ثبات و تفاهم و سازندگی و استقرار صلح در کشور مؤثر واقع شود از محور خارج گردیده و به جای آن به اموری پرداخته شود که هرگز ضرورت و شایستگی آن را نداشته است.
حال با چنین ارزیابی از کارنامه گذشته نمایندگان شورای ملی باید منتظر بود که آیا آنها در زمان رخصتیهای خویش با دید نو و درک تازه از واقعیتهای جامعه به خانه ملت باز خواهند گشت یا نه این که همه چیز بر همان رویه و روحیه سابق خواهد چرخید. اما اگر تغییری در نگاهها و رویکردها به وجود نیاید، نمیتوان نسبت به عملکرد دو ماه رخصتی پیش روی نمایندگان که زمان بسیار حساس و تعیینکننده نیز میباشد، خوشبین بود.
در نهایت این که مردم انتظار دارند تا نمایندگان شان به جای رفتن به سیر و سیاحت در دو ماه رخصتی شان، کارنامه گذشته خود را مرور نموده و سری هم به موکلان شان بزنند تا بهتر از مشکلات آنها آگاهی یافته و راه رهایی از بحرانهای موجود اجتماعی که مردم را به ستوه آورده، دست و پا نموده و در جلسات سال آینده پیشکش و عملی سازند.