ads

زندگی پر ماجرای یک شاعر

پیچ و خم‎های زندگی محمود حکیمی که حکایت از مبارزات او در برابر ناملایمات زندگی فردی و اجتماعی‎اش دارد، در اشعار و تراوش‎های فکری وی تبارز آشکار یافته است.

صمدعلی نوازش
5 حوت 1394
زندگی پر ماجرای یک شاعر

پیچ و خم‎های زندگی محمود حکیمی که حکایت از مبارزات او در برابر ناملایمات زندگی فردی و اجتماعی‎اش دارد، در اشعار و تراوش‎های فکری وی تبارز آشکار یافته است. حکیمی که متولد سال 1348 در ولسوالی جاغوری ولایت غزنی می‎باشد، دوران کودکی را در آن جا سپری کرده و در دوران جوانی بنابر مخالفت‎هایی که با رسم و رواج‎های ناپسند جامعه داشته این ولسوالی را ترک کرده است. او می‎گوید: “در سال 1364 از جاغوری خارج شدم و به کشورهای همسایه (پاکستان و ایران) مهاجر شدم. در دنیای مهاجرت در کنار اینکه کار می‎کردم، مطالعه می‎کردم و بسیار سینما می‎رفتم.”
حکیمی که توجه زیادی به سینما داشته است می‌گوید در این زمینه حتی درمورد فلم‎ها برخی مضامینی را نیز نوشته و از طریق نشریات به چاپ رسانده است. او در عین حال تجاربش را از مهاجرت چنین بیان می‎کند: “در مهاجرت از دنیای محدود خود خارج شدم و در عین حال با توحین و تحقیر مواجه شدم و به اهمیت زندگی در وطن خود پی بردم. علی‎رغم این مشکلات تلاش کردم آموزش ببینم.”
حکیمی در اوج تحولات سیاسی در زمان مجاهدین از کشور مهاجرت کرده و می‎گوید در مدارس دینی بیرونی تحصیلاتش را تا درجه ماستری به پیش برده است. او زمانی که به وطن برمی‎گردد، در یکی از پوهنتون‎های خصوصی تا درجه لیسانس در رشته علوم سیاسی تحصیل می‎کند.
محمود حکیمی با آنکه در حوزه علوم دینی و زبان عربی پیشرفت زیادی داشته است اما می‎گوید خود را با این حرفه هیچ‎گاه مطابقت داده نتوانسته است. او می‎افزاید که اگرچه آموخته‎هایش در بخش زبان عربی و علوم دینی، برایش مهم است اما در این عرصه هیچ‎گاه کار یک روحانی را انجام نداده است.
حکیمی می‎گوید همزمان با اینکه در دوران کودکی شاگرد یک مدرسه دینی بوده است، به گونه مخفیانه پیش یک معلم شخصی نیز درس خوانده و استادش او را به مطالعه کتاب‎های زیادی تشویق کرده است.
همچنین محمود حکیمی سر رشته خوبی از شعر و شاعری دارد. او چند مجموعه شعری نیز به چاپ رسانده که از آخرین مجموعه شعری وی می‎توان از “یک تاوه هذیان” نام برد. این شاعر و نویسنده از ابتدای روی آوردنش به دنیای شاعری چنین حکایت می‎کند: “در محافل شعر و ادب که از سوی افغان‎های مهاجر در پاکستان برگزار می‎شد، شعر می‌سرودم و می‌خواندم.”
حکیمی که در مهاجرت به شاعری و نویسندگی شروع کرده است، می‎گوید که او در شهر کویته پاکستان در دفتر نشریه “امروز ما” به عنوان توزیع‎گر نشریه استخدام شده بود و از همین جا به نویسندگی و شعرگویی آغاز کرد. وی می‎افزاید که شعرهای زیاد او در این نشریه چاپ شده و در اختیار مخاطبانش قرار گرفته است. به گفته حکیمی، او از این طریق در میان ادبا و شعرا راه پیدا می‎کند و کم کم قدم به دنیای نویسندگی می‎گذارد: “بعد از آن در پشاور رفتم و در آن جا محافل و مراسم زیاد فرهنگی از سوی افغان‎ها برگزار می‎شد و من شعرهایم را پیش‌کش می‎کردم. در مدت سه سال که در پشاور بودم سه کتاب را به نام‎های (تا مرزآشنایی)، (قرائت جهل) و (یک پلک باور) به چاپ رساندم.”
حکیمی می‎گوید که تجارب زیادی از مطالعه و ثمرات آن دارد. او معتقد است که برای فراگیری دانش تنها آموزش اکادمیک کفایت نمی‎کند بلکه افراد باید تلاش کنند تا خود سطح آگاهی‎اش را بالا ببرد: “آدم باید خودش تلاش کند، مطالعه کند و بیاموزد در غیر آن تحصیلات اکادمیک هم هیچ دردش را دوا نمی‎تواند.”
زمانی که طالبان از قدرت در افغانستان کنار زده می‎شوند، حکیمی برمی‎گردد به وطن و جزو بنیادگذاران هفته‎نامه “مشارکت ملی” می‎شود. او بعد از آن مسوول یک روزنامه به نام “طلوع افغانستان” می‎‏شود و به همین ترتیب، در مدت 4 سال به عنوان مدیر مسوول روزنامه افغانستان کار می‎کند. او می‎گوید که بیش از 1200 سرمقاله در این روزنامه نوشته و به چاپ رسانده و در کنار این‎ها، کتاب دیگری را به نام “وادی ایمن” که سفرنامه حج می‎باشد نوشته است.
حکیمی در باره مجموعه شعری تازه‎اش به نام “یک تاوه هذیان” که با هزینه شخصی وی به چاپ رسیده است، می‌گوید: “متأسفانه که کارهای فرهنگی نیز انجویی شده و برخی کارهایی که در این عرصه صورت می‎گیرد براساس فند و پروژه صورت می‎گیرد و این نوع فعالیت‎ها تأثیرات آن چنانی بر غنامندی فرهنگ و رشد فرهنگیان در جامعه ندارد.”
حکیمی که این مجمعوعه شعری‎اش را 11 سال قبل در 9 ساعت در یک سفر سروده، می‎افزاید که برای چاپ این کتاب به آدرس‎های مختلف به شمول انجمن قلم، مراجعه کرده است اما هیچ یکی از نهادها برای چاپ آن با وی همکاری نکرده‎اند. محمود حکیمی درمورد نوعیت اشعار این مجموعه گفت: “این اشعار 250 دوبیتی به هم پیوسته است که هر کسی که می‌خواهد کتاب را بخواند باید از اول تا آخر بخواند، چون پیام واقعی شاعر زمانی درک می‎شود که تمام دوبیتی‎ها مطالعه شود.”
حکیمی دغدغه‎های ذهنی‎اش را در این دوبیتی‎های به هم پیوسته نسبت به موضوعات روز و اوضاع جامعه بیان داشته و می‎گوید که حس ششم به او کمک کرده تا 11 سال قبل اوضاع کنونی کشور را تصور کند. او در جایی گفته است:
وفا کابل چو بغداد است اینک
همه جا باده و باد است اینک
وفا مشاطه‎ها جمع اند این‎جا
ازین دیوانه فریاد است اینک
حکیمی در این اشعارش باآنکه از دموکراسی دروغین در جامعه انتقاد کرده اما نخواسته برای مخاطبانش وعظ و نصیحت نماید، بلکله او تنها به نارسایی‎های جامعه اشاره کرده است. وقتی از او پرسیدیم که بر کدام اساس اوضاع کنونی را 11 سال قبل، پیش‎بینی کرده است، گفت: “با استفاده از حس ششم و هر آنچه در زندگی یک انسان معمول است و هر آنچه در جامعه انسانی به گونه عادی رخ می‎دهد، من اوضاع غیرعادی را تشخیص داده‎‏ام، مسایلی که قابل پیش‎بینی است در این کتاب گنجانیده شده است.”
او در یکی از دوبیتی‎هایش می‎گوید:
وفا در جای مسجد دیر آید
چه بدعت‎ها به نام خیر آید
بسا رقاصه‎های نیمه عریان
به خانه از درون “ویر” آید
در این مجموعه اشعار حکیمی نقد و نظرها پیرامون موضوعات سیاسی نیز دیده می‎شود. او تصریح می‎کند که این شعرها دغدغه‎های شخصی و روحی خودش است و نسبت به واکنش مخاطبانش به این مسایل بی‎اعتنا می‎باشد.
وفا این سوره آخر شد ندانم
به سود وضع شاعر شد ندانم
دل یار من از این نوحه‎خوانی
مسلمان یا که کافر شد ندانم
حکیمی نوعیت این مجموعه شعری‎اش را دوبیتی‎های بهم پیوسته معرفی می‎کند که تا حدی نزدیک به “غزل – مثنوی” می‎باشد: “غزل – مثنوی یک قالب سنگین است. من فکر کردم این شعرها را در قالب دوبیتی تنظیم کنم، چون دوبیتی ساده‌تر و روان‌تر می‎باشد، دوبیتی راحت‌تر هم است، از این لحاظ دوبیتی را انتخاب کردم.”
حکیمی خود اعتراف می‎کند در این کتاب برخی از پرش‎های وزنی وجود دارد، اما او این موضوع را جدی نگرفته و عمداً نخواسته است آن را دوباره دست‎کاری کند: “خواستم که این شعرها همان گونه در اول آمده باقی بماند، چون مفاهیم به گونه‎ای که تداعی شده که دیگر دست‎کاری‎اش ممکن است معنی را تغییر دهد.”
علاوه بر “یک تاوه هذیان” آثار شعری دیگری نیز از محمود حکیمی تا حال به چاپ رسیده است، که می‎توان از “تا شهر سوخته” و “بدون سلام” نام برد. او دو مجموعه شعری دیگر نیز دارد که تا حال به چاپ نرسیده است. حکیمی که یک نویسنده و ژورنالیست نیز می‎باشد دو کتابی را تحت عناوین “سرمقاله‎ها” و “پس از طالبان” نوشته است که در آینده نزدیک آن‎ها را چاپ خواهد کرد.
از حکیمی مقالات و مضامین زیادی در رسانه‎ها به چاپ رسیده است. او به عنوان عضو مرکز رسانه‎های حکومت، می‎گوید که ما باید با نظام همکار باشیم و در عین حال تلاش کنیم فرهنگ جامعه خود را رشد دهیم. او از برخی نارسایی‎‏های رسانه‎ها یادآوری کرده و تأکید می‎کند که باید روی نواقص و کوتاهی‎های مسلکی و حرفوی رسانه‎ها بیشتر کار شود.
محمود حکیمی در کنار آنکه یک شاعر و نویسنده می‎باشد، یک فرد فعال مدنی نیز می‎باشد. او می‎گوید که علیه رسم و رواج‎ها و خرافاتی که در جامعه حاکم است بسیار مبارزه کرده و این مبارزات تا حدی بوده که موجب فرار وی از زادگاهش شده است: “برای مبارزه با خرافات به مشکلات زیادی نیز روبه‎رو شدم، حتی زندانی شدم و از منطقه فراری شدم.” در عین حال، حکیمی می‎گوید که مبارزات او و هم‎فکرانش نتیجه داده و امروز مردم تا حد زیادی افکار وی و هم‎فکرانش را پذیرفته‎اند. محمود حکیمی از محمدشریف سعیدی و شهید علی‎بابای رحیمی و برخی افراد دیگر به عنوان هم‎صنفان و همراهانش در راه مبارزه با رواج‎های ناپسند و خرافات یاد می‎کند.
حکیمی برای تقویه نهادهای فرهنگی به همکاری بزرگان ادبی و فرهنگی اتحادیه‎ای را تحت نام “اتحادیه فرهنگیان و نویسندگان” تشکیل داده که اعضای آن شامل قنبرعلی تابش، محمود جعفری، هادی میران، محمد واعضی و افراد دیگر می‎شود. او می‎گوید که آرزو دارد صلح و آرامش برقرار شود تا بتواند در برخی نقاط کشور که آرزوی سفر دارد، به سفر برود.

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA