ads

جایگاه سیاسی و حقوقی حکمتیار

گلبدین حکمتیار، سالیان زیادی را به عنوان رهبر یکی از طرف‎های جنگ با دولت و جهادی سرسخت زندگی کرد. روزگار سیاسی وی حتا در وضعیت محدودتر از سایر رهبران جهادی قابل تصور بود؛ زیرا تصور بازگشت او به روند سیاسی، قدری غیرقابل باور بود. اما حکمتیار پس از مدت‎ها رایزنی و مذاکره و با پادرمیانی و تضمین شخصیت‎های طراز اول حکومت به کابل بازگشت و آن‎هم نه به عنوان یک فرد عادی، بلکه در جایگاه یک رهبر سیاسی با امتیازات خاص و خدم و حشم و حتا می‎توان گفت “لشکر مسلح”! پذیرش این مسأله برای مردم و افکار عمومی در جامعه قدری سخت بود که چگونه کسی‎که سالیان زیادی علیه دولت می‎جنگد با پیوستن به روند صلح، تشکیلات و تجهیزات نظامی‎اش باقی مانده و فعالیت‎ گروه‎های نظامی وابسته به وی همچنان جریان دارد. این یکی از دغدغه‎‎های اصلی مردم در روزهای اول ورود حکمتیار به کابل و امضای توافقنامه صلح با وی بود. از همان آغاز گفته می‎شد که تأثیر پیوستن حکمتیار به روند سیاسی روی صلح در کشور یک امر قابل ستایش است، ولی خلع سلاح گروه‎های نظامی وابسته به حزب اسلامی و عفو عمومی عملکرد این گروه قابل تأمل و پرسش بود که علیه آن تظاهراتی نیز صورت گرفت.

نویسنده: zekria
7 اسد 1396
جایگاه سیاسی و حقوقی حکمتیار

گلبدین حکمتیار، سالیان زیادی را به عنوان رهبر یکی از طرف‎های جنگ با دولت و جهادی سرسخت زندگی کرد. روزگار سیاسی وی حتا در وضعیت محدودتر از سایر رهبران جهادی قابل تصور بود؛ زیرا تصور بازگشت او به روند سیاسی، قدری غیرقابل باور بود. اما حکمتیار پس از مدت‎ها رایزنی و مذاکره و با پادرمیانی و تضمین شخصیت‎های طراز اول حکومت به کابل بازگشت و آن‎هم نه به عنوان یک فرد عادی، بلکه در جایگاه یک رهبر سیاسی با امتیازات خاص و خدم و حشم و حتا می‎توان گفت “لشکر مسلح”! پذیرش این مسأله برای مردم و افکار عمومی در جامعه قدری سخت بود که چگونه کسی‎که سالیان زیادی علیه دولت می‎جنگد با پیوستن به روند صلح، تشکیلات و تجهیزات نظامی‎اش باقی مانده و فعالیت‎ گروه‎های نظامی وابسته به وی همچنان جریان دارد. این یکی از دغدغه‎‎های اصلی مردم در روزهای اول ورود حکمتیار به کابل و امضای توافقنامه صلح با وی بود. از همان آغاز گفته می‎شد که تأثیر پیوستن حکمتیار به روند سیاسی روی صلح در کشور یک امر قابل ستایش است، ولی خلع سلاح گروه‎های نظامی وابسته به حزب اسلامی و عفو عمومی عملکرد این گروه قابل تأمل و پرسش بود که علیه آن تظاهراتی نیز صورت گرفت.
آن‎چه از متن توافقنامه حکومت با این حزب نیز قابل استنباط است، توافق کلی روی تحکیم صلح از رهگذر حزب اسلامی حکمتیار است نه فراتر از آن. در این توافقنامه – بدون اشاره به پیشینه‎ پانزده ساله افغانستان و نقش حزب اسلامی حکمتیار در این بی‎ثباتی‎ها یا سال‎های پیش از آن – تعهد این حزب جلب شده که پس از این از هیچ گروه تروریستی حمایت نکند. اما تعهدات جانب دولت تا اندازه‎ سنگین و هزینه‎بردار است. زیرا افزون بر اعزاز سران این حزب از جمله حکمتیار در چهارچوب اختصاص محل مناسب، نیروهای محافظتی، بودجه‎ اختصاصی و… است که قدری بار بودجه‎ ارگ ریاست جمهوری از حساب کدهای خاص را بالا خواهد برد.
در این میان، اعطای عفو کلی به حکمتیار و قلم کشیدن بر کارنامه‎ گذشته‎ این حزب نکته دیگری است که موجب تشویش و نگرانی افکار عمومی شده است. این نگرانی باعث راه‎اندازی تظاهرات و اعتراضاتی نیز شد که در روز امضای توافقنامه در جلو ساختمان شورای عالی صلح به راه افتاد. بدون شک، هرگاه عناصری از میان گروه‎های مسلح که سالیان زیادی دست به اعمال تخریب‎کارانه زده‎اند، در قالب یک قرارداد عزتمندانه مورد عفو عمومی قرار گیرند، میکانیزم اجرای عدالت و داوری در کشور که برخاسته از اصول حقوقی ملی و بین‎المللی است، زیر سوال خواهد رفت.
سخن ملتی که از جنگ و آتش‎افروزی خسته شده‎اند این خواهد بود که کاهش فیر مرمی – حتا یک مرمی – از این کشور غنیمتی است که باید از آن استقبال کرد. اما تقاضای شان نیز این خواهد بود که هزینه ‎مادی و معنویی که از آمدن حکمتیار بر ساختارهای سیاسی و مالی کشور وضع خواهد شد، ارزش تأثیرگذاری وی را در ثبات‎آفرینی کشور داشته باشد. در غیر آن صورت، سهم ملت از این قرارداد همانا سنگین شدن بودجه‎ای است که از ناحیه‎ کد مخصوص اعزاز حکمتیار وضع خواهد شد. چوکی‎هایی که به هواداران وی نیز داده می‎شود، سهم دیگری است که به نحوی نان سایر ملت را کم ساخته و تعداد مناصب اختصاصی، دولت را بیشتر از پیش به یک “شرکت سهامی” تبدیل خواهد ساخت. موجودیت حزبی که پایگاه و جایگاه نظامی دارد به این وضعیت شدت بخشیده و پشتوانه‎ای برای کسب قدرت بیشتر به شمار می‎آید.
با این وصف، پرسش از جایگاه حکمتیار در آینده نیز یک امر حیاتی است. زیرا اگر وی با گروه سیاسی- نظامی که در اختیار دارد، بتواند در رایزنی‎های کنونی قدرت‎طلبانه و یا هم رقابت‎های سیاسی دارای جایگاه رسمی گردد، پیامد آن برای دموکراسی و سرنوشت مردم بسی زیان‎بار خواهد بود. زیرا حزبی‎که در رأس آن رهبری دارای وجهه نظامی و جنگی قرار داشته باشد، وجهه‎ دموکراتیک ندارد و در اغلب موارد دست به ابزاری خواهد برد که طی سالیان متمادی از آن استفاده کرده است.
بنابراین، انتظار مردم در خصوص برخورد با حکمتیار، معادله‎ روشن و عادلانه است که نتیجه‎ آن دادگری با محوریت حقوق مردم و تحقق عدالت و دموکراسی باشد. از سوی دیگر، تحول شخصیتی و تغییر چهره‎ حکمتیار و گسترش نفوذ وی به عنوان رهبر حزبی که زمانی هواداران فراقومی داشت، از حالت نظامی به وضعیت سیاسی نیز چنین رویکردی را می‎طلبد. به این معنا که اگر حکمتیار در تلاش فعالیت سیاسی بوده و انتظار دارد تا سخنان وی در قالب شعارهای ملت‎سازی و دموکراتیک به گوش مردم رفته و تأثیرگذار واقع شود، بهتر آن است تا تن به روندی بسپارد که پیامد آن را نهادهای عدلی و قضایی مشخص سازد نه سازوکارهای سیاسی و تعاملات جاری درون قدرت.

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA