از چند سال به این سو، دولت ایران «چایپولیِ» ارگ را میپردازد. این پول از زمانی که جاوید لودین رئیس دفتر کرزی بود، پرداخته میشد و از آن سال تا امروز دهها بار در رسانههای افغانستان ذکر شده است؛ اما تا کنون نه کرزی و نه رئیس دفتر او به این مسئله تماس گرفته، بلکه آن را با سکوت خاصی پسِ گوش کرده اند.
در بار نخستی که حامد کرزی خود را به ریاست جمهوری کاندید کرد، پول یک ملیون دالری ماهوار ایران برای مبارزات انتخاباتی او نقش مهمی داشت.
در آن زمان آقای داوود زی به عنوان سفیر به ایران فرستاده شد و مدتی در تهران ماند. بسیاری به این باور اند که اقامت داوود زی در تهران زمینههای نزدیکی او را با ایران مساعد ساخت و بعد او بار دیگر به صفت رئیس دفتر کرزی به کابل آمد و با آمدن او مقدار چای پولی ارگ از یک ملیون به یک و نیم ملیون دالر بالا رفت.
برخی از تحلیلگران در آن زمان معتقد بودند که علت برکناری جاوید لودین و مقرری عمر داوود زی به جای او، خواهش و یا فشار ایران بر کرزی بوده است.
این پول را آقای کرزی با دست باز به طرفداران خود در میان سران اقوام، رسانهها و کمپاینهای انتخاباتی به مصرف میرساند و حتی گفته میشود که در رأی اعتماد گرفتنِ وزرایش از ولسی جرگه نیز خرج میکرد.
اما اینک نیویارک تایمز مینویسد که داوود زی علاوه بر این که پولهای ارگ را از ایرانیها تحویل میگیرد، خود نیز بستههای کلان یورو را هر وقت از سوی سفارت ایران در کابل دریافت مینماید. این نشریه از قول چند تنی که با آقای کرزی در ماه آگست از سفر تهران برگشته، مینویسد که فدا حسین مالکی، سفیر ایران در کابل، با کمی تعلل در میدان هوایی تهران به طیاره رسید و در کنار آقای داوود زی نشست و یک بستۀ پلاستیکی مملو از پول یورو را به او تحویل داد و او هم این پولها را با خود به خانه برد.
همچنان زمانی که احمدی نژاد به کابل آمد و با کرزی دیدار کرد، دو جعبه یورو را به خود آقای کرزی تحویل داد.
یک بار دیگر نیز این خبر در مطبوعات درز کرد که وزیر خارجۀ ایران، مبلغ معینی را برای وزیر خارجه، سپنتا، پیشکش کرد، اما او این پول را به دیگران نشان داد و آن را با دستور مصرف آن در جهت کار رسمی، به زیر دستانش سپرد.
این که داوود زی در کاخ ریاست جمهوری افغانستان حافظ منافع ایران است و به این رسوایی پولهای ایران را میگیرد و بعد کوشش میکند تا برای ایران کار کند، همه را به حیرت واداشته است، آقای کرزی نیز از آن کاملاً آگاه میباشد.
این که داوود زی چه کارهایی برای ایران انجام میدهد تا در بدل آن برای خود و رئیس جمهور پول بگیرد، معلوم است که باید این کارها خلاف منافع ملی افغانستان و موافق منافع ملی ایران باشد؛ در غیر آن ضرورت پرداخت این همه پول وجود نمیداشت.
زمانی که نیروهای بین المللی حاضر در افغانستان اسناد و شواهد انکارناکردنی به دست آوردند که ایرانیها به مخالفان دولت افغانستان سلاح و مهمات میدهد و این را امرالله صالح، رئیس عمومی امنیت ملی آن وقت نیز تائید کرد، کرزی در جواب به این سؤال، طفره رفت و تا آخر حاضر نشد که این شواهد و اسناد را تصدیق کند.
درآن وقت مردم متحیر بودند که آقای کرزی چرا در این مورد از ایرانیها هم بیشتر ایرانی شده و نمیخواهد یک قضیه کاملاً معلومدار و روشنی را مورد تأیید قرار دهد؟ شاید بیشتر مسئلۀ پولهایی بوده که در گذشته چندین بار در مطبوعات افغانستان از آن یاد شده و امروز نیویارک تایمز به عنوان یک نشریۀ معتبر امریکایی نیز آن را افشا مینماید.
حال که این مسئله کاملاً آفتابی شده و حتی نیویارک تایمز مینویسد که سفیر ایران میرویس یاسینی را در سفارت احضار و از او میخواهد که برای کرسی ریاست ولسی جرگه به نفع یونس قانونی تیر شود، نه تنها مداخلات عریان ایران را در ادارۀ افغانستان نشان میدهد، بلکه روابط آقای قانونی را نیز با جمهوری اسلامی ایران در حدی که برای ریاست پارلمانی او کمپاین میکند، افشا میسازد.
بگذریم از این که ایران گروههای خاص سیاسی و رسانهای را مستقیماً حمایت میکند و برای این حمایتهایش نیز مجبور به پرداختن پول میباشد.
ایران که در تقابل مستقیم با ایالات متحدۀ امریکا قرار دارد و این تقابل ایران را در عراق هم دیدیم، اما حال در افغانستان که منافع بسیار مهمی دارد، از طریق رشوه دهی برای مقامات دولت افغانستان میخواهد تا در برابر حضور نظامی ایالات متحده برای خود جای مهمی دست و پا کند.
برخی از صاحبنظران اختلافات اخیر کرزی با غربیها را نیز در نزدیکی کرزی با ایران میدانند و این ایرانیها اند که حتا رئیس دفترش را نیز با خود دارند و بستههای یورو برایش تقدیم میدارند؛ رئیس دفتری که ــ به قول نیویارک تایمزــ هر روز با کرزی جلسه دارد و اجرای مسایل خاصی را از او میخواهد. لذا آنها این مسئله را دلیل مهمی برای عدم تمایل همکاری کرزی با غرب و گرایش وی به همکاری با ایران، عنوان میکنند.
ایرانیها میخواهند تا بیشترین مقدار آب هلمند را همچنان بنوشند، بخش زیادی از آب هریرود را در شمال ایران به مصرف برسانند، بندر چابهار را جانشین بندر کراچی بسازند و بیشترین مال التجارۀ افغانها و حتا آسیای میانه از طریق این بندر به انفغانستان بیاید، از طریق سرک حلقهای افغانستان، مشهد را به تاشکند وصل بسازند، برق خود را در غرب افغانستان به فروش برسانند، بازارهای افغانستان را از بنجلهای خود پر بسازند و بالآخره نفوذ سیاسی خود را بر گروههای سیاسی، رسانهای و دولت افغانستان همچنان حفظ کنند و دست باز در تعیین و اجرای سیاست در افغانستان داشته باشند.
این از ابتدایی ترین مسایلی است که ایران در افغانستان خواستار آن میباشد؛ چیزی که در ادارۀ فاسد افغانستان میتواند با پرداخت یورو راه رسیدن ایران را به چنین اهدافی باز سازد. اکنون ایران این را خوب درک کرده و به این خاطر حتی رئیس جمهور ایران نیز با بستههای یورو به افغانستان میآید و رئیس جمهور افغانستان را با چنان بستههایی از تهران مشایعت میکند.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید