از سالها بدینسو، هزاران مهاجر افغانی، پاکستانی و ایرانی در قریهء کوهستانی “سیزاروا” در چند کیلومتری پایتخت اندونیزیا سکونت دارند.
آنان که از بیم جنگ و کشمکشها مهاجر شدهاند، در اینجا هم حال و روز بهتری در قسمت نیست، اجازه کار و تحصیل ندارند و مدتها است که درخواستهای پناه جویی شان به مرحلهء اجرا گذاشته نمیشود.
رندیکا ویجیا، از قریه “سیزاروا” گزارشی فرستاده است به این شرح:
هزاران پناهجو در خانههای کوچک و کوچههای باریک شهر مذکور، در مجاورت “جاوای غربی” زندگی میکنند که صرف امکان رفت و آمد با پای پیاده و یا یک عراده موترسایکل را دارد و بس.
اما، منزل مینا اسدی، دختر کاراتهباز افغان هم در همین شهر است.
مینا اسدی، در قوم هزاره است، جمعیتی که پیوسته مورد حمله تفنگداران طالب و در این اواخر تحت ضربات گروههای تندرو دیگر از جمله داعش قرار میگیرند.
مینا 12 ساله بود که از بیم جنگهای داخلی و کشمکشهای فرقهیی با خانوادهاش کشور را ترک کردهاست.
هر چند در ظاهر دختر ریز نقشی است، ولی توانایی و مهارتهای وی در ورزش کاراته زبانزد خاص و عام بوده، با شرکت در مسابقات ملی و بینالمللی، ورزشکاران زیادی را مغلوب استعداد و مهارتهای خویش ساختهاست.
مینا اسدی، که در بازیهای آسیایی سال 2010 میلادی به میزبانی بنگلدیش به نمایندگی از پاکستان شرکت ورزیده بود، میگوید: “بلی، من یک ورزشکار حرفوی هستم و تا اکنون از میدانهای ملی و بینالمللی موفق به کسب 38 مدال طلا گردیدهام، در مقابل ورزشکاران هندی، پاکستانی، بنگلدیشی و افغان به میدان رفته و همه را شکست دادهام.”
مینا، کاراته را در شهر کویتهای پاکستان آموخت، مگر مدتها انتظار کشید تا به افغانستان عودت نموده به نمایندگی از کشور اش در مسابقات شرکت نماید، ولی خواباش هرگز به واقعیت تبدیل نشد.
خانواده شان سالها پیش، از بیم ناملایمات روزگار به پاکستان فرار کرد، چون وضعیت را در آنجا هم مخاطره آمیز دیدند، دو سال پیش راه اندونیزیا را پیش گرفتند.
مینا، میگوید: “وضعیت افغانستان هم با گذشته هر روز بد تر میشد، خصوصا برای من که دیگر در افغانستان و پاکستان یک چهره مشهور شده بودم و همگی مرا میشناختند، حتی ملا، در مسجد در مورد من سخنرانی نموده، گفته بود که برای یک زن درست نیست این طور زندگی کند.”
بلاخره مینا اسدی مجبور میشود، با پرداخت 5000 دالر امریکایی برای انتقال یک تن، دست شوهر، دختر و خشوی خود را گرفته به اندونیزیا مهاجر شود.
اشرف جوادی، شوهر مینا، در مورد دشواریهای راه میگوید: “قاچاقبران ما را از هندوستان پرواز دادند، از فضای مالیزیا گذشته به اندونیزیا آمدیم، پاسپورت مان افغانی بود، ولی ویزه جعلی داشتیم.”
اما برای آنکه به صفت پناه جوی شناخته شوید، باید نخست از جانب UNHCR رسما به صفت مهاجر معرفی گردید.
پروسهای که میتواند سالها طول بکشد.
نخست درخواستی شما به کشورهای میزبان غرض تایید فرستاده میشود.
تا آن وقت حق کار و تحصیل را ندارید، وضعیت نا مطمینی که تحمل آن برای مینا و خانواده وی خیلی دشوار به نظر میآید.
مینا که برای فرار از خستگی روزانه برای کودکان مهاجران سه تایم تمرین کاراته میدهد، میگوید: “هفت ماه میشود که در اندونیزیا یک کلب ورزشی افتتاح نموده و شاگردان زیادی برای ثبت نام مراجعه کردهاند، تمام آنان مهاجران افغان اند، اما شماری کمی هم عراقی هستند.”
اما مینا برای تامین مخارج زندگی روزانه، به پس انداز و کمک دوستان و اقارباش نیاز دارد.
مینا که نیت دارد در آینده یک قهرمان جهانی کاراته باشد، میافزاید: “وقتی از اندونیزیا به کدام کشور دیگر بروم، تا حد ممکن کار نموده خود را به سطح جهان تثبیت میکنم، یک دختر افغان قادر به هر کاری است، از جمله میتواند یک قهرمان جهانی باشد، بلی، قهرمانی جهان رویای من است و در این مسیر از هیچ نوع سعی و کوششی دریغ نخواهم ورزید.”
به امید پیروزیهای بیشتر و بیشتر مینا اسدی.