وسعت مرگ ومیر مادران در هنگام ولادت در افغانستان از دردناکترین مشکلهایی است که روزانه حداقل 60 خانواده را در عزا مینشاند.
عدم دسترسی اکثر مادران باردار به امکانات صحی، فقر و ناتوانیهای اقتصادی که مادران را در برابر ولادت ضربهپذیر میسازند، از عمدهترین دلایل این مرگ و میرها میباشند.
با مرگ چنین مادرانی بسیاری از اطفالی که تازه به دنیا میآیند نیز جانهای شان را از دست داده و یا زندگی شان بر باد میگردد.
به این صورت ما روزانه، نه تنها 60 مادر، بلکه 60 طفل را نیز از دست میدهیم.
با این که در زمان وزارت فاطمی اعلان شد که 85 درصد مردم افغانستان زیر پوشش صحی قرار گرفته، اما واقعیتهای عملی این مرگ و میرها نشان داد که چنان اعلانهایی، سطحی، نا دقیق و تبلیغاتی بوده است. سرپرست کنونی وزارت صحت اذعان کرد که در افغانستان این همه پوشش صحی وجود ندارد و در عمل نیز دیده شد که در این مدت هیچ کاهشی در مرگ و میر مادران به وجود نیامد.
ناامنیها، کمبودهای فرهنگی، برخوردهای مرد سالارانۀ بسیاری از مردان نسبت به زنان، از عوامل دیگری اند که بار مرگ و میر مادران را افزایش میدهند.
نبود شفاخانه، کلینکهای صحی، کلینکهای رهنمای خانواده و قابلههای متخصص در بسیاری از نقاط دوردست کشور، زمینه را برای کار دایههای سنتی هموار ساخته است.
این دایهها با استفاده از وسایل چتل و دستان ناپاک هم مادر و هم طفل را در هنگام ولادت با انواع مکروب و ویروس، مُصاب میسازند. چون قادر به جلوگیری از خونریزیها نیستند، مادران از حال میروند و سپس جان میدهند.
برخی از این دایهها بدون این که بدانند که چه موقعی باید از امپولی استفاده شود، به تزریق داروهای خاصی اقدام میکنند که سبب مرگ مادران میگردد.
در جاهایی مردم ضرر این دایه را شناخته، اما به علتی که زمینۀ انتقال مریض را ندارند، به کار این دایهها تن میدهند.
وزارت صحت، امکاناتی که این مشکل بزرگ را در نقاط دوردست کشور به زودی حل بسازد، در اختیار ندارد، لذا تصمیم گرفته تا مربیانی را برای پرورش قابلهها در نقاط دوردست کشور بفرستد و در هر روستا چند زنِ نسبتاً جوان را آموزش قابلگی بدهد تا حد اقل با دستان و وسایل پاک کار کنند و قادر به رساندن کمکهای اولیه برای مادران گردند. لذا این برنامه را در بدخشان، نیمروز ، جوزجان و جاهای دیگر روی دست گرفته است.
در گذشته نیز بعضی از نهادهای غیردولتی (انجوها) تا حدی به این مسئله توجه کرده و چنین دایههایی را پرورش داده و هر سال برای آنان ورکشابهای کوتاه مدت تدویر و سطح کاری آنان را سال به سال بالاتر میبرند.
وقتی چنین دایهای در داخل قریه وجود داشته باشد، هیچ مردی از مداخلۀ او در ولادت بستگان شان مخالفت نمیکند؛ کاری که تا کنون با استقبال از سوی این مردان روبه شده و میزان مرگ ومیر مادران در این مناطق پائین آمده است. زیرا برخی از مردان عقبمانده از رفتن خانمهای در حال ولادت شان به شفاخانه جلوگیری میکنند و آن را خلاف عرف و سنتهای عقبافتادهٔ شان میدانند. لذا وقتی دایه بتواند به منزل چنین مردانی برود، در برابر کار آنان مخالفت نمیکنند.
در صورتی که این آموزش در افغانستان سراسری شود، مطمئناً که بر پایین آمدن میزان مرگ و میر مادران اثر میگذارد. تا جایی که دیده شده، قابلههای محلی علاوه بر ولادت دادن مادران، در زمان بارداری نیز به آنها آموزشهای لازم ــ مخصوصاً در مورد ضرورتهای خورد و خوراک و حرکتهایی که باید انجام ندهندــ میدهند.
اما باید مردان نیز در این دوران متوجه شوند که خانم باردار، یک مریض است و باید با احتیاط کامل با او برخورد شود.
بعضی از مردان جاهل نه تنها در دوران بارداری به زنان شان توجه نمیکنند که گاه آنان را مورد ضرب و شتم هم قرار میدهند. این هم از مسایلی است که این قابلهها میتوانند به آن توجه کنند و چنین مردانی را متوجه نادانیهای شان بسازند.
کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید