میخواهم زندگینامه شخصی را ورق بزنم که با استفاده از اندوختههای علمیاش، میخواهد نظام آموزشی و تحقیقات علمی کشور را معیاری بسازد؛ کسی که به برقراری ارتباطات میان تمام افغانها از ارتباطات فردی گرفته تا ارتباطات گروهی و قبیلوی فکر میکند. این شخص دکتور عبدالقهار سروری، روزنامهنگار، استاد پوهنتون و فعال سیاسی است.
سروری به خاطر نیل به اهدافش از مبارزات مدنی گرفته تا تحقیق و تفحـص در نهـادهــای علــمـی بیـنالمـلـلــی دریــغ نکــرده اسـت. او کتابهایی در راسـتای تحـقیقـات علـمــی و شیوه های برقراری ارتباطات میان انسانها، نوشته و اکنون در صدد فعال ساختن انجمن مشورهدهی در زمینه بهبودی ارتباطات میان افراد جامعه چندینتباری افغانستان است.
از نظر سروری، تحصیلات عالی در کشور، براساس نیازهای روز عیار نیست، پوهنتونها تاکنون نتوانستهاند نیروی متخصص را مطابق نیاز بازار کار تربیه کنند. او میگوید در چنین وضعیتی کمیت تحصیلات عالی مهم نیست بلکه کیفیت مهم است، تا سواد کاربردی برای محصلان آموخته شود و نیروی متخصص به بازار کار عرضه شود.
دکتور عبدالقهار سروری میگوید: “عوارض زیادی در بخش روزنامهنگاری و تحقیقات علمی در افغانستان وجود دارد. من نمیخواهم تنها انتقاد کنم بلکه برای رفع این گونه مشکلات کتابهایی را برای راهنمایی در این بخش ها نوشتهام.”
در زیر فهرستی از کتــابهای دکتور سروری آورده شده است:
– “ارتباطات سیاســی”؛ راههای تأمین ارتباطات سیاسی را در میان جوامع، حلقات سیاسی و در میان دولتها با طرح مشخص پیشنهاد میکند.
– “ارتباطات انسانـی”؛ موضــوعات ایــن کتــاب در برگیرنده تمام زوایای ارتباطات انســانــی مــیباشد کــه شامــل ارتبـــاطات درون فردی (ارتباطی که خود انسان در درون، با خودش ارتباطات برقرار میکند)، ارتباطات میان فردی (در میان انسانها برقرار میشود)، ارتباطات میان فرهنگی (میان فرهنگهای مختلف)، ارتباطات تخصصی، ارتباطات سیاسی و ارتباطات گروهی میباشد.
– “روزنامهنگاری حرفوی و روزنامهنگاری شهروندی”؛ در این کتـــاب نویسنــده مشترکات و اختــلافـات روزنامهنگاری شهرونــدی و روزنــامهنــگاری حرفوی را بیان کرده است. در این کتاب راهکارهایی برای حفظ حیات و حضور ژورنالیزم حرفوی، پیشنهاد شده است که یک خبرنگار میتواند با استفاده از آن روزنامهنگاری حرفوی را ادامه دهد.
– “روششناسـی تحـقیـق”؛ در ایــن کتــاب دکتور سروری، تحقیق کمی، کیفی و مختلط را مورد ارزیابی قرار داده و تمام جوانب و زوایای آن را واضح ساخته است.
– “افغانستان، بحران مزمن و راهحل آن”؛ کتابی است که راههای حل برای نجات کشور از وضعیت بحرانی کنونی را پیشنهاد داده است.
– “قرآن از دید یک پژوهشگر”؛ کتابی که مفاهیم علمی و اکادمیک قرآنی را از دید یک پژوهشگر علوم عصری بازتاب داده است.
– “تکنالوژی بیوفیدبک”؛ سروری عنوان این کتابش را یک اصطلاح جدید علمی بیان میکند و معادل آن را به دری “بازخورد زیستی” معنا میکند. او در تحقیق دوران دکتورایش روی این موضوع کار کرده است.
عبدالقهار سروری قبلاً کتابی را با نام “مجلهنگاری” نوشته بود که به گفته خودش اکنون در نهادهای علمی این کتاب تدریس میشود.
سروری میگوید اکثر تحقیقاتی که در افغانستان صورت میگیرد به گونه معیاری نیست و کتابی را که وی تحت عنوان “روششناسی تحقیق” به چاپ رسانده است میتواند برای محققان بسیار راهگشا باشد. سروری که دکتورایش را در علوم ارتباطات از پوهنتون پهنگ مالزیا در بخش ارتباطات میان فرهنگی و “تکنالوژی بیوفیدبک” گرفته است، در این زمینه تئوری جدیدی را مطرح کرده و مدعی است که تیوریهای غربی در جوامع غربی صدق میکند نه در جوامع شرقی. وی مشخصاً در رابطه به ارتباطات درون فردی و ارتباطات میان فرهنگی، تحقیق کرده و عملاً متوجه شده که تمام تئوریهای ارتباطات مربوط به جوامع غربی است و در خیلی از موارد این تئوریها در جوامع شرقی مطابقت ندارد. زیرا از نظر او، با توجه به این که جوامع غربی فردمحور اند، تئوریهای غربی براساس اصالت فرد استوار است. به استـدلال سروری، در جوامع شرقی بیشتــر “اصـالت جامعه” حکمفرما میباشد، از این لحاظ تئوریهای غربی در جوامعی چون افغانستان نمیتواند به خوبی جوابگو باشد.
سروری افـزود: “من تئوری جدیــدی را طــرح کردم بــا نـام تئـوری تمـاس و همبستگـی. پوهنتون پترا (UPN) مالزیا که از جمله دوصد پوهنتون برتر در دنیا میباشد، آن را تأیید کرد و این تئوری در ژورنال علمی این پوهنتون چاپ شد.”
به تحلیل دکتور سروری، مطرح شدن چنین تئوریها برای جامعه ما میتواند بسیار سازنده تمام شود. از نظر او، تاکنون روابط واقعی میان مردم افغانستان ایجاد نشده که این وضعیت ایجاب میکند تا طرحها و تئوریهای علمی تازه در این زمینه ایجاد شود. سروری تصریح میکند در کشور ما به جای این که روابط شهروندمحور باشد، قوممحور است و از این وضعیت تنها چند فرد انگشتشمار به عنوان اربابان قدرت سود میبرند. سروری اذعان میکند که یکی از عمده ترین مشکلات در زندگیاش مواجه شدن با زورمنــدان بــوده است. او میگوید: “باری که در انتخابات خــود را کاندید ولسی جرگه کرده بودم، از سوی برخی از زورمندان محلی مورد حمله قرار گرفتم و موتـرم کامــلاً ســوخـت.” اگــر بــه داستان زندگی دکتور عبدالقهارسروری مراجعه کنیم باید گفت که وی اواخر سال 1355 خورشیدی در ولسوالی تیشکان ولایت بدخشان متولد شده و در این ولسوالی تا صنف دوم در مکتب ابتدائیه ارغندکان، آموزش دیده و بعد از آن وی بنابر شرایط جنگی و به گفته خودش “انقلاب”، به پاکستان مهاجر شده. بخشی از زندگی سروری در مهاجرت میگذرد. او در پشاور پاکستان شامل مکتب های مهاجران می شود و آموزش هایش را تا صنف نهم در “لیسه عالی مجاهد” در این شهر دنبال می کند، ولی با روی کار آمدن حکومت برهانالدین ربانی در افغانستان، وی دوباره به کشور برمی گردد.
عبدالقهار سروری یکبار دیگر آموزشهایش را در کشور خود نبال میکند، اما این بار جنگ های داخلی مجال آرامش را از او و خانوادهاش سلب میکند. چنانچه خود وی میگوید: “در لیسه حبیبیه شامل شدم و تقریباً نصف سال گذشت، اما جنگ های داخلی مشکلاتی به بار آورد و از آن جا به لیسه امانی انتقال یافتیم و از آن جا نیز به لیسه پرورشگاه که در ساحه مکروریان بود و نسبتاً امن بود، انتقال یافتیم، اوضاع ثابت نبود دوباره به لیسه حبیبیه برگشتیم و من از همین لیسه فارغ صنف دوازده شدم.” او به قصهاش ادامه میدهد که “در سال 1374 قرار شد پوهنتون کابل به فعالیت آغاز کند و اعلام برگزاری امتحان کانکور را دادند. من که در سال 1373 فارغ شده بودم، با استفاده از این فرصت در امتحان کانکور اشتراک کردم. در کانکور آن سال نام من در جمع 5 نفری بود که بالاترین نمره را گرفته بودیم. بدین ترتیب، من در رشته انجنیری کابل کامیاب شدم. سال های 74 و 75 را در این رشته ادامه دادم، اما بعداً طالبان به کابل آمدند، ما دیگر نتوانستیم تحصیلات خود را ادامه دهیم.”
عبدالقهار سروری بعد از ترک تحصیلاتش در کابل، به شمال کشور میرود. آن زمان دار و دسته دولت به رهبری برهانالدین ربانی به شمالشرق کشور انتقال یافته بود. وی نیز در این دوران جذب دولت میشود. هرچند آن زمان شرایط جنگی بود و تنظیم های جهادی هرکدام مصروف جنگ با یکدیگر بودند، اما سروری در چنین شرایطی نیز به جای مبارزه با تفنگ مبارزه با قلم را انتخاب میکند. او میگوید: “در دولت برهانالدین ربانی، چنـد ســال کـار کردم، ولی دیدم جایگاه یک رسانه خالی است. به ماورای کوکچه (یکی از مربوطات ولایت تخار) رفتم، آن جا یک نشریه را با نام پیام ملت راهاندازی کردم و از این طریق اخبار و مسایل روز را انتشار میدادم.”
سروری در آن دوران علاوه بر نشریه پیام ملت، به راه انــدازی یــک رادیــو در ولایت تخــار نیــز اقدام مــیکنــد. او رادیـویــی را در تالقــان، مـرکــز ولایت تخــار، بــا نــام “رادیوافغانستان” ایجاد میکند: “آن زمان دستگاه کوچکی را مهاجران در تالقان آورده بودند و ما از آنها کمک گرفتیم، دستگاه را فعال ساختیم، اما دستگاه بسیار ضعیف بود. بعد از آن یک دستگاه مخابره آر141 روسی را پیدا کردیم و یکی از انجنیران تاجکستانی سیستم مخابره را برای ما به رادیو تبدیل کرد و ما رادیو را فعال ساختیم و روزانه 4 ساعت نشرات داشتیم، تا آن که طالبان تالقان را گرفتند و ما به منطقه دشت قلعه رفته و از آن به بعد نشریه پیام ملت را ادامه دادم.” زمانی که طالبان از قدرت سقوط میکنند، عبدالقهار سروری، دوباره به کابل برمیگردد و به فاکولته انجنیری برای ادامه تحصیلات نیمه تمامش مراجعه میکند. اما به گفته خودش، فاصله زیاد وی از درس و رشته انجنیری، بر انتخاب رشته وی تأثیر گذاشت و رشته خبرنگاری و فعالیتهای رسانهیی وی را مجذوب خود میکند. بدین لحاظ، وی تصمیم میگیرد تا رشته تحصیلیاش را از انجنیری به ژورنالیزم تغییر دهد. او در سال 1382 خورشیدی رشته تحصیلیاش را از صنف سوم انجنیری به صنف اول فاکولته ژورنالیزم پوهنتون کابل تبدیل میکند. سروری در کنار ادامه تحصیلاتش به فعالیت های رسانهیی نیز ادامه میدهد. او که در شرایط جنگی کار خبرنگاری و پیامرسانی را انجام داده بود، با روی کار آمدن حکومت جدید در کشور، فعالیت نشریه “پیام ملت” را اینبار در کابل از سر میگیرد. به گفته خودش، این نشریه اولین نشریهای بود که بعد از دوره طالبان در وزارت اطلاعات و فرهنگ راجستر میشد. عبدالقهار سروری در سال 1385 از فاکولته ژورنالیزم فارغ میشود و در سال 1386 به حیث استاد در پوهنتون البیرونی در ولایت کاپیسا جذب میشود. وی در کنار این وظیقه به فعالیت های رسانه یی نیز ادامه میدهد. به گفته خودش، او نشریه پیام ملت را تا سال 1390 فعال نگه داشت، اما بنابر مشکلات اقتصادی این نشریه بعد از آن از نشر باز ماند. سروری علاوه بر پیام ملت، با روزنامه چراغ و برخی رسانه های داخلی و خارجی نیز کار کرده و مدتی نیز مسوولیت هفتهنامه “صدای دموکراسی” را به عهده داشته است.
سروری به خاطر فعالیتهای رسانه یی خود بارها تحت فشار قومندانان و زورمندان قرار گرفته و مشکلاتی را متحمل شده است. به گفته خودش، وی چندینبار حتا مورد سوء قصد قرار گرفته است، اما او تاکنون به کارش ادامه داده و هرگز نخواسته از دنیای رسانه و اطلاعرسانی فاصله بگیرد.
عبدالقهار سروری توجه خاصی به فراگیری علم و دانش دارد. او تا اواخر سال 1390 به حیث استاد در پوهنتون البیرونی فعالیت داشته و بعد از آن در بورسیه های رقابتی که کشور مالیزیا از طریق بانک جهانی برای پوهنتونهای افغانستان میدهد، شامل میشود. او در این بورسیه کامیاب و شامل پوهنتون پهنگ مالیزیا میشود. وی با انتقاد از پروسه غیرشفاف دولتی در کشور، تصریح میکند که سهبار در بورسیه ها کامیاب شده بود ولی به جای وی کسان دیگری رفته بودند. او اما در مرحله چهارم توانسته به حق خود برسد. نخست وی در رشته ارتباطات تخصصی و زبان انگلیسی تا مقطع ماستری در پوهنتون پهنگ درس میخواند. سپس با توجه به دستآوردهای اکادمیکاش در پوهنتون پهنگ مالیزیا، وی مورد توجه استادان این پوهنتون قرار گرفته و آنها با فرستادن مکتوب به دولت افغانستان، پیشنهاد میکنند که عبدالقهار سروری دوره دکتورایش را نیز در این پوهنتون طی کند و دولت افغانستان نیز با ادامه تحصیل سروری در مقطع دکتورا در مالیزیا موافقت میکند.
وی اکنون دوره دکتورایش را نیز به خوبی به پایان رسانده و میگوید در کنار ادامه تحصیلاتش از وی مقالات و تحقیقات علمی زیادی در روزنامه های مختلف دنیا به چاپ رسیده است. او در سال 1394 مدال طلای بهترین همایش علمی را در مالیزیا از آن خود کرده و در سال 1395 جایزه بهترین مقاله علمی در همایشی تحقیقات علمی و اکادمیک، در سطح ماستری و دکتورا در مالیزیا، گرفته است. در پایان قابل یادآوری است که دکتور عبدالقهار سروری در سال 1379 خورشیدی ازدواج کرده است که ثمره ازدواج وی سه دختر و دو پسر میباشد.