اعضای ناتو در حالی 25 می در بروکسل گردهم میآیند که رخدادهــای جـدی و جـدیــدی در حـوزه سیاست این سازمان به وجود آمده است. خروج انگلیس از این پیمان، تعداد اعضای آن را به 27 کشور رسانده و بخشی از توان سیاسی- نظامی آن را کاهش داده است. تحول قدرت در کاخ سفید نیز این سازمان را به شدت متأثر ساخته و تغییر موضع دونالد ترامپ در قبال پیمان ناتو، از جمله تقاضای افزایش هزینه اعضا، منابع مالی کشورهای درگیر بحران اقتصادی ناتو را دچار مشکل کرده است. در همین حال، روسیه نیز قصد نفوذ به قاره سبز را داشته و تمایل دارد تا پس از تصرف کریمیا در اوکراین، سیاست پیشروی به سمت اروپا را در پیش داشته باشد. همین مسأله نیز باعث شده تا اتحادیه اروپا، بار سنگین سیاسی- اقتصــادی استقـرار سپــر دفــاع راکــتـی و گروههای نظامی را در نقاط هممرز با سوریه بپذیرد.
علیرغم این که برخی مذاکرات میان روسیه و ناتو با هدف عادیسازی روابط طرفین و جلوگیری از تشدید تنشها میان کاخ کرملین و ناتو برگزار شده است، اما حاصل این جلسات کاهش تنش میان طرفین نبوده است. رفتار و گفتار مقامهای رسمی و قومندانان ناتو، حاکی از افزایش تنش بین دو طرف میباشد. حتا برخی تحلیلگران معتقدند در صورت ادامه وضعیت فعلی و اصرار ناتو مبنی بر استراتیژی گسترش ناتو به شرق، مجادله میان روسیه و ناتو تبدیل به منازعه خواهد شد. در این صورت ممکن است پای تهدیدات نظامی به صورت جدیتر در این معادله پیچیده به میان بیاید.
بنابراین، ناتو در حالی به استقبال نشست بروکسل میرود که شانههایش روی این بارهای سنگینی از مسوولیت بینالمللی احساس خمیدگی نموده و باید راه حل سیاسی و مؤثری برای عبور از این چالشها را ارائه نماید. زیرا در نبود امنیت در حوزههای مسوولیتیاش، تداوم کار و فعالیت آن دشوار خواهد شد.
در این میان، افغانستان نیز به یکی از حوزههای تقابل میان روسیه و غرب، به شمول ناتو، تبدیل شده است. شرایط موجود و گزارشهای نشر شده از دخالتهای مسکو در مسایل افغانستان حاکی از آن است که این کشور تحمل ایجاد حیات خلوت سیاسی – نظامی ناتو و متحدان آن را در کنار خود ندارد. زیرا حضور امریکا و متحدان اروپایی آن در قالب نیروهای ائتلاف حمایت از افغانستان، نگرانیهایی را در میان حریفان این کشورها از جمله روسیه برانگیخته است. دقیقاً همین امر نیز باعث شده تا روسیه از هیچ ابزاری برای مقابله با غرب ابا نورزیده و حتا از ارتباط با مخالفان مسلح دولت افغانستان از جمله گروه طالبان نیز دریغ ننماید. تشدید جنگها و تنشها بر سر این مسأله باعث شده تا سازمان ناتو روی استراتیژی جدید کاخ سفید تشکیل جلسه داده و درخواست افزایش نیرو در افغانستان را جزئی از اولویتهای جدید سیاست خود در باره افغانستان قرار دهند.
استفاده گروههای تروریستی از وضعیت جاری به نفع اهداف هراسافگنانه شان، از یکسو شرایط و اوضاع داخلی کشور را وخیمتر ساخته و پراکندگی عمومی را در میان طیفهای مختلف ملی رقم میزند و از جانب دیگر ضعف حکومت، نهادها و نیروهای امنیتی را برملا میسازد. این همان نقطه ضعف اصلی حکومت در حوزه سیاست داخلی و روابط جهانی است که وابستگی مستقیم به حیثیت حامیان آن از جمله ناتو نیز خواهد داشت.
لذا به نظر میرسد باید تمرکز اصلی ناتو روی تأمین امنیت حوزههای تحت نفوذ آن از جمله افغانستان و تقویت نیروهای این کشور باشد. زیرا این نیروها نیازمند مساعدت مستمر از سوی همکاران بینالمللی شان است. بدون شک، هرگاه نیروهای امنیتی افغان نتوانند مورد اعتماد اقشار، اقوام و طیفهای مختلف اجتماعی قرار گیرد، زمینه برای تأمین امنیت مهیا نخواهد شد. در آن صورت، زمینه مصرف شفاف کمکها و بودجه ملی نیز تأمین نشده و عرصه همکاریهای متقابل نیز مساعد نخواهد شد.
در چنین وضعیتی، به نظر میرسد که ناتو ناگزیر است تا به افزایش نیرو در افغانستان تن در دهد. زیرا نداشتن قوتی که بتواند با موج جدیدی از هراسافگنی از یکسو و تقابل شدید روسیه از جانب دیگر مقابله نماید، پیامدهای زیانباری برای این اتحادیه نیز خواهد داشت. شرایط امروز افغانستان بیانگر وضعیت دشواری است که برای اعضای ناتو به نحوی حیثیتی شده و از این منظر نه تنها ثبات افغانستان، بلکه امنیت منطقه و فراتر از آن را تهدید میکند. در چنین حالتی اگر اعضای ناتو نتواند به توافق همگانی در راستای افزایش نیروی نظامی دست یابد، آینده این سازمان نیز با هراسهای جدی که از بستر ناآرام افغانستان برخواهد خاست، مواجه خواهد شد.
از سوی دیگر، جنگ یک و نیم دهه در افغانستان که به طولانیترین نبرد خارج از کشور ایالات متحده و هم پیمانان آن مبدل شده، میطلبد تا این دوسیه را به سرانجام برسانند. شکی نیست که در نبود حمایتهای لازم از دولت کابل و باز بودن بسترهای جنگ علیه دولت و متحدان سیاسی – نظامی آن، هرگونه شکست و گسستی که در این عرصه پیش آید، برای ناتو نیز عزتشکن تمام خواهد شد.