ads

از ماموريت تا قبركني

قبركني شايد يك كار خسته كننده و ملال آور باشد؛ زيرا هر روز بايد بامرگ مواجه شوي و جنازه‏هاي مختلف را مشاهده كني، ولي اين كار از آن رو پسنديده است كه باعث امرار معاش حلال شده و تو را به ياد مرگ مي اندازد.

نویسنده: The Killid Group
19 اسد 1390
از ماموريت تا قبركني

قبركني شايد يك كار خسته كننده و ملال آور باشد؛ زيرا هر روز بايد بامرگ مواجه شوي و جنازه‏هاي مختلف را مشاهده كني، ولي اين كار از آن رو پسنديده است كه باعث امرار معاش حلال شده و تو را به ياد مرگ مي اندازد.

بدون شك به دست آوردن روزی حلال کاری است بس دشوار و نفقه دادن به فرزندان، بزرگ‏ترین مسئولیت والدین به شمار می‌رود. مهم نيست كه معاش حلال از چه طريق تأمين شده و با انجام كدام كار صورت مي پذيرد.

اخترمحمد، معروف به “کاکا اختر قبرکن”، مرد 58 ساله می باشد که پدر ده فرزند است. او از 20 سال به این سو با قامت خمیده درمیان بزرگ‏ترین قبرستان شهرکابل ( شهدای صالحین) مصروف قبرکنی است. به گفتهء خودش او زمانی به قبرکنی رو آورد که شرایط افغانستان به وخامت گرایید و جنگ‌های داخلی آغاز شد. قبل از این او مامور دولت بود، ولی مجبوریت‌های زمان او را به یک قبرکن ماهر مبدل ساخت.

اخترمحمد را در شهر خاموشان، میان هزاران قبر، زیر درخت کهنه و در کنار قبری سمنتی یافتم او که سرش روی قبري گذاشته و به خواب رفته بود، ازخواب  بیدار شد و خسته از گزند روزگار، لب به سخن گشوده و خاطراتش را چنین با ما در میان گذاشت: ” بیست سال قبل زمانی که جنگ‌های داخلی آغاز گردید و نظر به شرایط روزگار، قبرکنی را ( که یگانه راه برای پیدا کردن  نفقه بود) انتخاب کردم تا اطفالم را از گرسنگی نجات داده باشم.”

به باور او، قبرکنی در شهدای صالحین که 1500 سال قدامت دارد، کار بس دشوار و درعین حال پر از مسئولیت است. اختر محمد، مردی که تلخی و شیرینی روزگار را به خوبی چشیده، خانهء گلی در میان هزاران قبر (که دیار خاموشان می نامند) دارد و با ده فرزند، (شش پسر و چهار دختر) در آن زندگی می کند. زمانی که از او پرسیدم که نظر به باور مردم آیا این جا پر از واهمه نیست؟ درپاسخ گفت:” من در جریان بیست سالی که در اینجا زندگی می کنم تا حال با کدام مورد خاص و یا چیز غیرعادی روبرو نشده ام. بسیاری از مردم افواهات (شایعات) را پیشه ساخته و حکایت های دروغین از خود می بافند. من با چنین چیزی روبرو نشده ام.”

این مرد تا حال بیش از هزار قبر را حفر کرده وبا مردگانی بی شماری روبرو شده است، ولی هیچ ترس و بیمی در دل نپرورانده است.

اختر محمد، می گوید:” قبرکندن هنر دارد، از اینکه رگ رگ این منطقه مملو از قبرهای کهنه است. قبرکندن دراین جا کار دشوار است. مردم از قبرکهنه هراس دارند، ولی برای من کندن آن کار مشکلی نیست. زمانی که با قبر کهنه روبرو می شوم، استخوان‌های فرسوده را جمع کرده و در کنار قبر جدید دفن می‌کنم.  قبر از دو حالت خالی نیست، یا از حفره‌های دوزخ است یا از باغچه های بهشت، پس باید آن را خانه عبرت نامید.”

این مرد از مسایلی دینی نیز آگاهی دارد. او با اشاره به فرامین شریعت، می‌افزاید:” در شریعت اسلام دو نوع قبر کندن وجود دارد یکی “لحدی” و دیگری “شامی” می باشد. لحدی عبارت از قبری است که به شکل راست حفر شده و بعد در کنار آن به مثل تاقچه کنده می شود و جسد را در تاقچه می گذارند و تخته سنگ‌ها به شکل مستقیم گذاشته شده و به طریقه دوم و یا شامی قبر به شکل مستقیم کنده شده از زن ها تا سینه و از مرد ها تا به ناف حفر می‌گردد. اما بنا بر فرسوده بودن این محل، کندن قبر “لحدی” امکان پذیر نمی باشد.”

اختر محمد از دیدگاه مردم در باره خودش چنین ابراز نظر می کند:” مردم، ما قبرکن ها را با دید مختلف می نگرند، یک عده مارا به دیده حقارت نگریسته و در جامعه تحویل نمی گیرند و عدهء دیگر نیز هستند که مارا “پرده” دهنده اجساد شان  دانسته و خیلی احترام می کنند.”

به گفته او ، در گذشته  قبر کن ها،  شهدای صالحین  را به هفت قسمت میان شان تقسیم کرده اند و تا امروز نیز این هفت قسمت در میان قبرکن ها به میراث گذاشته شده است و هر قبرکن در بخش خود مسئول کندن، اعمار و غیره مسایل  می‌باشد.

حجم  کار اختر محمد متفاوت است، برای او مشخص نیست که در روز چند قبر باید حفر کند. وی می‌گوید:” مشخص نیست یک روز یک قبر می کنم و یک روز دیگر تا سه قبر نیز کنده ام و در کنار قبر کنی، در ترمیم قبرها نیز دسترسی دارم.”

اختر محمد در این مدت خاطرات زیادی را در ذهن دارد.  او یکی از خاطرات دوره قبرکنی اش را چنین بیان می دارد:” یک روز قبری را کندم، در اخیر افراد مرده دار، پتویی را هموار کردند و می خواستند از مردم برای تدفین و قبرکنی پول جمع کنند، وقتی فهمیدم که میت شخص نادار و بی کسی است، همان لحظه حق خود را به آنها بخشیده و با روح و وجدان آرام به خانه برگشتم. در عوض بعد از چند ماه، زمانی که خیلی بی پول شده بودم و برای خرچ خانه پول نداشتم، موتری از راه رسید و یکی از بستگان آن میت، مقدار پولی به دستم داد که هزاران بار خدا را شکر کردم.”

او یکی از خاطرات دیگرش را از بی عدالتی انسان‌ها چنین بیان می کند:” یک روز مردی نزدم آمد و با عذر و زاری گفت که شوهر خواهرش مرده است و اصلآ پول برای تدفین ندارند، من به خواست او جواب مثبت دادم با وجدان آسوده قبر را کنده و جسد را دفن کردیم، پس از چند ماه زنی خیلی با سلیقه که از ظاهرش خیلی پولدار معلوم می شد، بالای آن قبر آمد و با من در مورد اعمار قبر سخن گفت. من از اینکه این کار هزینه زیادی برمی داشت خواستم او را به شکلی منصرف کنم و گفتم اعمار این قبر مبلغ زیاد هزینه برمی‌دارد چون فامیل متوفي توان مالی ندارد … زن با  تعجب پرسید که ازکجا می‌دانم که اوتوان پولی نداشت، من همه جریان آمدن آن مرد و قبرکندن میت را قصه کرده و گفتم که من این قبر را به راه خدا رایگان کنده ام. زن با تعجب ليستی را از دستکولش بیرون آورد که درآن نوشته بود، هشتاد لک افغانی از بابت قبرکن، هفتاد لک افغانی از بابت تخته سنگ و… او گریه کرد و به برادرش که پولش را خورده بود، نفرین فرستاد.”  اخترمی گوید در دنیا انسان‌های عجیبی پیدا می شوند، ولی اعمال انسان پیش خدا محفوظ می ماند.”

اختر محمد به این باور است که اعمال انسان در چگونه مردن و چگونه زیستن نقش دارد. او حتا از این سخن می گوید که آدم های نیک عمل، قبرش آسان کنده می شود. وی می گوید:” زمانی که قبر می کنیم نیک بختی و بدبختی میت معلوم می‌شود. یک انسان است که تمام کارهای تدفینش به آسانی پیش می رود و شخص دیگری است که کندن قبر آن به سختی صورت گرفته وساعت ها به طول می انجامد.”

او، قبر را خانه عبرت دانسته و قبرستان را مکانی میداند که شاه و گدا به یک شیوه در آن دفن می‌شوند.

کاکا اختر یکی از خاطرات باور نکردنی اش را چنین حکایت می کند:” قبری به اندازه یک و نیم متر کندم و آماده دفن جسد شد، جسد را آوردند و آن را در قبر گذاشتیم، خواستم صورتش را به طرف قبله جا بجا کنم که ناگهان تکهء کفن دور شد و من با تعجب چندین بار چشمانم را باز و بسته کردم تا اشتباه ندیده باشم. جسد که طفل هشت و نه ماه معلوم می شد، چهره عجیب و حیرت انگیزی داشت. یک چشم در قسمت گلویش نمودار بود، دهنش در زنخش و بینی اش در پیشانی اش موجود بود، با عجله کفن را برویش کشیده و کنار رفتم. جسد دفن شد و من هنوز در حیرتم تاهنوز فکر می کنم که شاید آن چهره را اشتباه دیده ام و یا هم طفلک از مادر چنین زاد شده بود. به همین خاطر قبر خانه عبرت است و نباید دست کم گرفته شود. “

او، اجساد زیادی را دفن نموده است، ولی هیچگاهی متاسف نشده است، اما همین که جوانان را دفن می کند، غم بیکران دامنگیرش می شود.

او می گوید:” با آنکه اجساد زیادی را دفن کرده ام، اما به اندازه قتل پسر جوانی که در هنگام ازدواج مرمی خورده بود، متاسف نشدم. پسر جوان 22 ساله ای که در جریان نکاح در حالی که حنایش نخشکیده بود، از سوی مدعیش کشته شد و مرا خیلی متاثر ساخت.”

این مرد آهنین دل، قبلآ از سوی شاروالی وطب عدلی نیز توظیف شده بود تا برای مردگان انتحاری، انفجاری، بی هویت، خودکش و بی کس را که اقارب نداشتند نیز قبر بکند و آنان را دفن نماید، ولی او این پیشنهاد را قبول نکرد؛ چون اختر محمد به تنهایی نمی‌توانست اجساد قربانیان را دفن کند او از این کار به امر شاروال معاف گردید.

كاكا اختر مرد دلیر، دلسوز و مهربان است كه برای مردم به خصوص به آن عده اشخاصی که  شغل قبرکنی را به دیده حقارت می‌نگرند، پیام مثبتی نیز دارد. اومی گوید:” من قبرکندن را به خود منبع درآمد وافتخار و به مردم خدمت بزرگ می دانم. چون کدام منبع درآمد دیگری ندارم و تنها از راه قبرکندن و اعمار قبرها، پول به دست می آورم.

اختر محمد از شهروندان کشور می خواهد که کسی را به خاطر شغل و حرفه اش تحقیر نکنند. سخن آخر وي اين است كه:

بنده به داد بنده توانگر نمی شود

امروز گر شود، فردا دیگر نمی شود

 

کلیدگروپ را در تویتر و فیس بوک دنبال کنید
طراحی و توسعه توسط تکشارک - Copyright © 2024

Copyright 2022 © TKG: A public media project of DHSA