تیم های رقیب در جریان مبارزات انتخاباتی با ارائه سخنان زننده و حمله بر یکدیگر، زمینه آن را فراهم کردند که احساس شود هر دو جناح ظرفیت تحمل پیروزی رقیب و بازندگی خود در انتخابات را ندارند. آنها پیش از برگزاری انتخابات، اخطار می دادند که نتایج این پروسه را در صورتی که به زیان شان باشد، نمی پذیرند؛ در حالی که پذیرفتن نتایج انتخابات عمدهترین اصل در مبارزات انتخاباتی به حساب می آید.
البته هر دو نامزد در کمپاین های انتخاباتی خود دست به هر گونه تلاشی زدند و برای جلب توجه رأی دهندگان وعده های زیادی نیز سپردند. آنها برای مردم نوید دادند که به یکایک خواسته های شان رسیدگی خواهند کرد. مسأله تأمین صلح و امنیت از جمله وعده هایی بود که هر دو نامزد بالای آن تأکید زیاد داشتند و به مردم تعهد سپردند که این خواسته های مردم را در صورت پیروزی در انتخابات، برآورده می سازند.
اما اکنون که زمان پیاده شدن این تعهدات نزدیک شده و ضرورت است که نامزدان به خواسته ها و مطالبات مردم پاسخ عملی ارائه کنند، پرسشی به میان میآید که آیا نامزدان پس از اعلام نتایج انتخابات در 31 ماه سرطان، به تعهدات شان عمل خواهند کرد؟ آیا نامزد بازنده انتخابات که دم از پای بندی به آرا و خواستههای مردم میزد و خود را خادم ملت معرفی میکرد، نتایج انتخابات را که حاصل تصمیم مردم میباشد، خواهد پذیرفت؟ هرچند، برنامه ریزی نامزدان انتخابات برای پیروزی در رقابتهای انتخاباتی و آینده کشور یک امر کاملاً مثبت تلقی میشود، اما هیچ تضمینی وجود ندارد که آن ها پس از اعلام نتایج این پروسه همچنان به برنامه ها و تعهدات شان در برابر مردم پای بند بمانند.
پذیرفتن نتایج انتخابات
هر دو نامزد از برنده بودن خود در دور دوم انتخابات خبر داده اند، البته طبیعی است که هر شخصی به امید برنده شدن در هرگونه رقابتی اشتراک می کند. اما روح رقابت های انتخاباتی طوری نیست که نامزدان هرکدام برنده شدن در انتخابات را حق خود اعلان کنند، یا این که آشکارا بیان نمایند که به هیچ وجه شکست را نمی پذیرند.
کارشناسان به این نظر هستند که در قدم اول وظیفه نهادهای مسوول برگزاری انتخابات به خصوص کمسیون مستقل انتخابات و مسوولین امنیتی است که تمام تلاشهای خود را در راستای تأمین شفافیت انتخابات و رسیدگی عادلانه به شکایتها و تخطیهای انتخاباتی به خرج دهند. اسدالله رادمند، کارشناس مسایل حقوقی، معتقد است که هرچند در افغانستان فرهنگ پذیرش و کنار آمدن با مسایل با ابهام و تردیدهایی همراه است، اما از این که مردم در شرایط فعلی پذیرش و تحمل بحران سیاسی و یا جنگ را ندارند، نامزدان نباید مردم را به شورش بکشانند: “من بعید میدانم که وابستگیها به حلقات تیمی چنان باشد، که مردم برای بار دیگر خانههایشان را آشیانه مرغان سازند. با یک نظراندازی به هر دو جانب، میتوان گفت که تشنگی شدیدی برای رسیدن به قدرت از سوی هرکدام این تیمها احساس میشود. با این وصف، امکان ناامن شدن وضعیت افغانستان بعد از انتخابات بازهم بستگی به مردم دارد. مردم میتوانند آن گونه که از طریق انتخابات به جنگ نه گفتند، در صورت عدم پذیرش نتایج انتخابات از سوی نامزد بازنده و تلاش وی به تحریک مردم برای جنگ و اغتشاش نیز نه بگویند.”
اشتراک در پروسههای دموکراتیک به ویژه انتخابات، با استفاده از ویژگیهای نظام دموکراسی، همیشه یکی از راههای رشد جامعه مدنی حساب شده است. ولی اصول دموکراسی ایجاب می کند که در ختم مبارزات انتخاباتی و پایان پروسه انتخابات، جناحهای رقیب جرأت پذیرفتن نتایج انتخابات را نیز داشته باشند. البته در دور اول انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای ولایتی با وجودی که نسبت به شفافیت انتخابات انتقادهای شدیدی از سوی نامزدان پیشتاز مطرح شده بود، اما آنها، این جرأت را از خود نشان دادند که بدون ایجاد تنش برای دور دوم انتخابات آمادگی بگیرند. دیده شد که به طور شگفتآوری پس از انتخابات، جناحهای سیاسی از هر نوع تنشآفرینی پرهیز کرده و به صورت مسالمتآمیز در مورد مسایل انتخابات و از جمله مشکلات کمیسونهای انتحاباتی سخن گفتند.
حال که دور دوم انتخابات سپری شد، واکنشها در برابر نتایج آن، فرهنگ واقعی تحمل و همدیگرپذیری را در جامعه افغانستان برملا میسازد. دیده شود که در این دور، نامزد بازنده تا چه حدی میتواند جرأت پذیرفتن پیروزی رقیب خود را داشته باشد. اگرچه نباید فراموش کرد که هرگونه اعتراضات و انتقاداتی که نسبت به پروسه انتخابات وجود داشته باشد حق نامزدان است که آن را مطرح کنند. اما فعالان مدنی هرگونه انتقاداتی را که ناشی
از برتریجوییهای قومی و حساسیتهای سمتی باشد مربوط به پروسه انتخابات ندانسته، بلکه ناشی از طبیعت سیاست در جامعه سنتی افغانستان میدانند.
حمیرا قادری، شاعر و نویسنده، به این نظر است که موضعگیریهای قومی و قبیلوی در کشور باعث شده است در انتخابات نیز نامزدان تیمهایشان را بر این اصل تشکیل دهند. او تصریح می کند که اگرچه مشارکت اقوام در تشکیل حکومت کار خوبی است، اما دیده میشود که این کار باعث شده است حتی برتریجوییهایی نیز توسط اشخاص از آدرس قومی صورت گیرد: “سیاستهای سنتی که در این دهه اخیر به صورت فرهنگ سیاسی درآمده است، تبدیل به مشکلی شده بر علاوه دیگر مشکلات. سیاستهای سنتی قابلیت جنگآفرینی دارد. امکان دارد نوع این جنگها سرد باشد اما در نهایت در کشورهایی که سیاستمدارانش مشق حوصلهمندی کمتر داشتهاند، میتواند به جنگهای گرم فراگیر تبدیل شود. نمونه این سنت سیاستها هرم قومی کاندیداهای ریاستجمهوری است. بر اساس این هرمها و نوع نگاه سیاستمداران، شایستهسالاری در میدان بسیار محدود تمرین خواهد شد و تعداد کثیری از شایستگان این سرزمین جزء ناراضیان اجتماعی باقی خواهند ماند.”
مشارکت در حکومت آینده
از ابتدای حکومت حامدکرزی تا امروز به مشارکت اقوام و احزاب جهادی در حکومت ارج گذاشته شده است. رییس جمهور کرزی پس از اعلام نتایج انتخابات 16 حمل تلاش کرد که دو نامزد پیشتاز را نیز در این مورد متقاعد بسازد تا متوجه مشارکت اقوام در حکومت آینده باشند. وی بدین منظور، نشستی را نیز در ارگ ریاستجمهوری میان دو نامزد پیشتاز ترتیب داد. سپس دیده شد مهرههای که از سوی رییس کرزی در دور اول انتخابات نقش بازی میکردند، در دور دوم هر کدام با یکی از نامزدان یکجا شدند. زلمی رسول، نامزد مورد حمایت رییس جمهور کرزی، از داکتر عبدالله عبدالله در دور دوم انتخابات ریاستجمهوری حمایت خود را اعلان کرد، همچنین قیوم کرزی با وجودی که در انتخابات دور اول به نفع زلمی رسول از رقابت کنار رفته بود، اما این بار حمایت خود را از اشرفغنی احمدزی اعلام نمود. شواهد نشان میدهد، حکومت مشارکتی که یکی از روشهای حامدکرزی در آرام ساختن مردم شناخته شده است، کم کم برای نامزدان این دور نیز دیکته میشود. اما با وجود این یارگیریهای سیاسی و قومی تا اکنون این سوال وجود دارد که در صورت برنده شدن یکی از نامزدان پست ریاستجمهوری که یک امر حتمی است، آیا تیم بازنده یا تیم رقیب نیز در حکومت آینده سهیم میشود؟
محمود صيقل، صاحب نظر، تأکید میدارد هر تیمی که برنده انتخابات باشد، ناگزیر است تیم حریف خود را در تشکیل حکومت آینده بپذیرد: “هر انتخاباتی که در هر کشوری برگزار میشود، یک جناح برنده و یک جناح بازنده دارد. رییسجمهوری آینده مجبور است تیم خود و تیم بازنده را متقاعد سازد که رییسجمهور همه است. فکر میکنم در کشوری ما این یک امر مهم است که در آن وحدت مردم تأمین شود.”
از سوی دیگر، مردم از انتخابات استقبال کرده و با وجود هرگونه تهدیدات امنیتی رأی خود را به کار بردند، حال در انتظار آن هستند که نتیجه بهتری از انتخابات بگیرند. حتی برای جمعی از اشتراککنندگان انتخابات، پیروزی یکی از نامزدان شرط اول نبود، بلکه برگزاری موفقانه انتخابات و حمایت از صلح و آرامی در کشور برای آنها اهمیت داشت.
بدین اساس راضی ساختن جناحهای مختلف در حکومت آینده شرط موفقیت آن حکومت حساب میشود. بعضی کارشناسان در شرایط کنونی کشور، آرام ساختن تیم بازنده انتخابات را ضروری دانسته و معتقدند که عدم مشارکت تیم بازنده ازعمدهترین مشکل ها در پیش روی رییسجمهور آینده قلمداد میشود. حفیظ عمادی، پژوهشگر افغان در امریکا، در یکی از نوشتههای خود، در کنار راضی ساختن تیم رقیب توسط رییسجمهور آینده، راضی نگه داشتن رییسجمهور فعلی کشور را نیز مهم میداند: “برای اغلب مردم، نامزدان انتخابات ریاستجمهوری، دو روی یک سکه اند؛ چون مردم با سیاست آنها آشنا میباشند. مردم به خاطر حمایت از پروسه انتخابات به یکی از این نامزدان رأی داده اند؛ مهم نیست که چه کسی برنده میشود. در ابتدا این سوال مطرح است که آیا رییس جمهورکرزی تصمیم دارد در پشت صحنه قدرت افغانستان بعد از ختم ریاستجمهوریاش باقی بماند؟ یکی از مشکلات پیش روی رییسجمهور آینده این خواهد بود که چطور با رییسجمهور کنونی کنار بیاید.”
با آن که تیم داکتر عبدالله عبدالله تا اکنون در زمینه تشکیل حکومت آینده از مشارکت با تیم داکتر اشرفغنی احمدزی چیزی نگفته است، اما گاه گاهی دیده شده که تیم اشرفغنی احمدزی تمایل دارد در تشکیل حکومت آینده با تیم داکترعبدالله توافق کند.
خواسته اصلی مردم
در طول دوره های کمپاین و مبارزات انتخاباتی نامزدان، فعالان مدنی و کارشناسان مسایل سیاسی و اجتماعی تأکید داشتند که نامزدان باید موضع خود را در قبال امنیت و صلح و ثبات دایمی در کشور واضع سازند. نامزدان نیز هرکدام از صلح و ثبات در کشور صحبت کرده و وعده سپردند که در راستای امنیت قدمهای جدی برمیدارند. با توجه به اهمیت امنیت و آرامش در کشور، تهدیداتی نیز از سوی اعضای تیم نامزدان ریاستجمهوری در صورت ناکامی آنها صورت گرفت.
از سوی دیگر، در کنار آن که تعدادی از رأی دهندگان به حمایت از نامزدان مورد علاقه خود رأی میدادند ولی جمعی دیگر رأیدهندگان به استقبال از انتخابات و اصول و ارزشهای دموکراسی رأی دادند. از نظر آنها، نامزدان نتوانستند برتری خاص خود را نسبت به رقیبش ثابت سازند. اما دلیل اصلی اشتراک این رأیدهندگان، پایدار شدن دموکراسی و آمدن صلح و ثبات در کشور بوده است. داکتر عبدالله قلندری که در شفاخانه مرکز دایکندی کار می کند، نظرش را چنین میگوید: “من به خاطر یکی از نامزدان به انتخابات اشتراک نکرده بودم بلکه به خاطر نهادینه شدن فرهنگ انتخابات و انتقال مسالمتآمیز قدرت از یک شخص به شخص دیگر اشتراک کردم. شاید دلیل دوم رأی دادنم برنامههای یکی از نامزدان ریاستجمهوری باشد، ولی میدانم که این وعدهها جامه عمل نمیپوشد.”
صلح و ثبات آرزوی تمام مردم افغانستان است. بدین اساس، در صورتی که یکی از نامزدان ریاست جمهوری بخواهد، نتایج انتخابات را نپذیرد و دست به اقدامات غیرقانونی بزند، این خود باعث بیثبات شدن اوضاع شده و خواسته اصلی کسانی که به خاطر صلح و ثبات به انتخابات اشتراک کرده بودند، یایمال خواهد شد. داكتر محمدحيدر، فعال مدنی در كابل، میگويد: “فرهنگ و منطق سیاسی و منافع علیای کشور ایجاب می کند تیم که موفق نشد باید برای تیم موفق تبریک گفته و در جهت آبادی کشور از هیچ نوع کمک و همکاری به تیم موفق دریغ نکند.”
پروسه انتخابات 16 حمل و انتخابات 24 جوزا از نظر کارشناسان و ناظران بین المللی نسبت به دوره های گذشته بهتر پنداشته میشود. یکی از نکات مثبت این دو انتخابات در این است که کمسیونهای مستقل انتخابات و شکایات انتخاباتی که مسوولیت مدیریت این پروسه را به عهده داشت، بر اساس یک قانون تشکیل شده است. از سوی دیگر، شرکت گسترده مردم، مشروعیت بیشتری به این انتخابات داد.