مدتی است که سایه یأس و ناامیدی از رسیدن به صلح در افکار عمومی مستولی شده و صداهای سیاستمداران کشور نیز بیش از اینکه با واژههای صلح، مذاکره و گفتگو آمیخته شود، با کلماتی چون مبارزه، جنگ، مقابله و دفاع تزئین میشود.
آخرین باریکه این جملهها در زبان مقام اول کشور، محمداشرف غنی رییسجمهور در نشست پاریس تکرار شد این بود که “ما افغانستان را گورستان تروریزم خواهیم ساخت”. هرچند این سخن معنی مبارزه با تروریزم را دارد، ولی مصداق واقعی تروریزم در افغانستان همان عناصری هستند که امروزه وارد جنگ با دولت اند و اگر صلحی هم تحقق یابد با همانها خواهد بود. اما این پرسش همواره ذهن مردم را میآزارد که آیا راهی به جز جنگ نیست و پس از بنبستهای اخیر در پی افشای مرگ ملامحمدعمر، رهبر طالبان دروازه صلح و مذاکره بسته شده است؟
جواب این پرسش را میتوان در تحرکات اخیر و جدید از دو جانب مذاکره مشاهده کرد. گروه طالبان به رهبری ملااختر منصور مقامات جدیدی برای دفتر قطر گماشتهاند و رییس جمهور اشرف غنی در حاشیه نشست پاریس با صدراعظم پاکستان، نوازشریف دیدار کرد. دو جانب به از سر گیری مذاکره میان افغانستان و طالبان تأکید کردند و به نابودی تروریزم که دشمن مشترک هر دو کشور است نیز اشاراتی داشتند. این امر نشان داد که اگرچه ممکن است اجلاس بینالمللی تغییرات آب و هوایی در پاریس کمک چندان به معضلات تغییرات آب و هوایی و زیست محیطی نکند، اما حواشی آن، تا این لحظه توانسته است فضای مساعدی را برای تغییر آب و هوای روابط سیاسی میان برخی کشورها از جمله میان پاکستان و افغانستان و میان پاکستان و هند ایجاد کند. سخنان دو سیاستمدار تراز اول پاکستان و افغانستان از یکسو و گماشته شدن شېرمحمد عباس ستانکزی به عنوان مسوول و عبدالسلام حنفی منحیث معاون دفتر قطر طالبان از جانب دیگر، وجود انگیزه و اراده را برای از سر گیری مذاکرات صلح نشان میدهد و بدین معنی است که هنوز هم دروازه صلح به روی دو طرف باز است.
با این حال، این دروازه باز صلح ممکن است هر زمانی بسته شده و بار دیگر فضای ناامیدی را در افکار عمومی از رسیدن به ثبات سراسری حاکم سازد. زیرا هنوز هم باور قاطع به همکاری کشور پاکستان وجود ندارد. در حالیکه مقامات عالی دو طرف سخن از مذاکره گفتند، نورالحق علومی، وزیر امور داخله نسبت به عدم صداقت پاکستان سخن گفت. وی گفت که هنوز هم لانههای تروریزم در پاکستان است و این کشور به حمایت القاعده و داعش میپردازد.
این اظهارات تنها بیانگر موضع یک مقام امنیتی کشور نیست، بلکه حرف دل شهروندان افغانستان و کارشناسان کشور است که براساس تجربههای تلخ و دیرینه به دست آمده است. بازی پاکستان با صلح افغانستان و قربانی شدن همه روزه مردم به پای این بازی نامطلوب حاکی از نوعی بیاعتمادی عمیق میان مردم و حکومت دو کشور است. لذا اثبات ادعای سیاستمداران پاکستان نیازمند برداشتن گامهای عملی از سوی این کشور است. لذا تا زمانیکه دولت اسلامآباد اقدام عملی را در راستای تحقق صلح افغانستان انجام نداده و دست کسانی را که از خاک آن کشور سازماندهی شده و در افغانستان دست به خرابکاری میزنند کوتاه نسازد، نه باور از دست رفته در افغانستان نسبت به پاکستان ترمیم شده و نه هم صلحی در این خاک محقق خواهد شد.
شکی نیست که پیامد ناگوار این وضعیت تنها متوجه افغانستان نیست، بلکه آتش جنگ افغانستان به همان اندازه که مردم افغانستان را میسوزاند، دود آن به چشم پاکستانیها نیز رفته و خاکستر آن هوای منطقه و جهان را نیز آلوده خواهد کرد. کمااینکه بارها به اثبات رسیده است که تروریزم نه مرز میشناسد و نه هم دین و آیین و اقلیم.
بنابراین، بر تمام کشورهای دنیا و جامعه جهانی لازم است تا نسبت به روند صلح افغانستان مساعدت و همکاری نموده و نگذارند که دروازه صلح به روی مردم افغانستان بسته بماند. زیرا در آن صورت آسیب و زیان آن به همگان رسیده و هیچکسی از مصایب جنگ و آفات تروریزم مصوون نخواهد ماند.